این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
سلام ممنون که اون همه راهو اومدی تا وبلاگم که بهم بگی آخرین نظرم سفید بود٬ اشتباه از من بود٬ اومدم دوباره بنویسم که anti flooding وبلاگت فعال بود و نتونستم. در ضمن نمی خواد خصوصیاتت رو بهم متذکر بشی، من حدوداً یک ساله که تو رو میشناسم.
ای کاش تو اون کیسه یه بغل سلام و آشتی بود! ولی به قول خودت این حرفا که گفتن نداره.
سلام
به منم سری بزن.
ولی خوابت چقد مسخره بود.جالبم بودا.
تا حالا نشنیده بودم کسی پفک خواب ببینه.
خیلی وقته یه خواب درس حسابی ندیدم.
بای
سلام
حتما
بالاخره جالب بود یا مسخره؟
به نظر من که اصلا مسخره نبود...کلی از خاطرات بچگیم تازه شد...
در ضمن نصف خواب سانسور شده...
خواب دیدن یکی از بزرگترین نعمت هاست...درست می شه...
مرسی از نظرتون
سلام
ممنون که سر زدی.
بازم بیا
بیشتر جالب بود.
سلام
ممنون که اون همه راهو اومدی تا وبلاگم که بهم بگی آخرین نظرم سفید بود٬ اشتباه از من بود٬ اومدم دوباره بنویسم که anti flooding وبلاگت فعال بود و نتونستم.
در ضمن نمی خواد خصوصیاتت رو بهم متذکر بشی، من حدوداً یک ساله که تو رو میشناسم.
ای کاش تو اون کیسه یه بغل سلام و آشتی بود!
ولی به قول خودت این حرفا که گفتن نداره.
پفکیهههه آی نمکیهههههههههه ! D:
پفکیههههههههههه
...
قهرم
دلت میـــاد؟؟؟!
نه گلم
....
....
پس پفکیههههههههههههه آی نمکیهههههههههههه! ;)
داشتیم؟
یکی طلبت...